مردی که نقشی را زندگی می‌کند ، نه برای دیگران بلکه به‌تن‌هایی ، در معرضِ خطراتِ آشکار روان‌شناختی است . عملِ فریبکاری به خودیِ خود چندان کار طاقت‌فرسایی نیست ؛ موضوع تجربه و مهارتِ حرفه‌ای مطرح است ، مهارتی است که بیشتر ما می‌توانیم کسب کنیم . اما هرچند یک کلاهبردار ، یک بازیگر یا یک قمارباز می‌تواند بعد از انجامِ بازی به جمعِ دوستداران خود بازگردد ، مامور مخفی چنین دلخوشی‌ای ندارد . برای او فریبکاری اول یک نوع دفاع از خود است . او باید خودش را نه تن‌ها از خارج بلکه از داخل ، و نیز دربرابر طبیعی‌ترین وسوسه‌ها محافظت کند : هرچند پول زیادی به جیب می‌زند ، ممکن است نقشش مانع از خرید یک تیغ معمولی شود ؛ هرچند ممکن است فاضل‌مآب باشد ، شاید غیر از حرف‌های پیش‌پاافتاده حرف دیگری نزند ؛ هرچند ممکن است همسر و پدر مهربانی باشد، نباید تحت هیچ شرایطی راز دلش را با کسی در میان بگذارد .



جان لوکاره - جاسوسی که از سردسیر آمد - مترجم : فرزاد فربد



هیچ نظری موجود نیست: