آدم بدی نیستم ، قربان ، گرچه انصافا برای بد بودن بهانه کم ندارم . همه لُخت دنیا می آییم ، با این حال بزرگ که شدیم ، سرنوشت طوری شکلمان می دهد که انگار از مومیم . بعد همه ی ما را روی راه های گوناگون به طرف یک مقصد واحد - مرگ - روانه می کند . بعضی ها دستور دارند از راه های گلکاری شده بگذرند ، از بعضی هم خواسته می شود روی جاده های پر از تیغ و خار راه بروند . گروه اول با آرامش به اطراف نگاه می کنند ، و در میان عطر شادی شان لبخند می زنند ، لبخند آدم های بی گناه ، در حالی که گروه دوم در زیر آفتاب سوزان دشت به خود می پیچند و ابروهاشان مثل آدم بدعنق به هم گره می خورد . بین آرایش تن با سرخاب و ادوکلن ، و آرایش خالکوبی که هرگز پاک نمی شود تفاوت از زمین تا آسمان است.....
 
 
کامیلو خوسه سِلا - خانواده ی پاسکوآل دوآرته - مترجم : فرهاد غبرائی

هیچ نظری موجود نیست: