نقل است که یک روز روزه دار بود و روز به نماز دیگر رسیده بود .در بازار می رفت سقایی می گفت که : رحم الله من شرب . خدای بر آن کس رحمت کناد که از این آب بخورد . بگرفت و بخورد
گفتند : نه که روزه دار بودی؟
گفت : آری لکن به دعا رغبت کردم
 
تذکره الاولیا - ذکر معروف کرخی

هیچ نظری موجود نیست: