مدت هاست با خودم عهد كرده ام دیگر با كسی راجع به پول و هنر حرفی نزنم. هر وقت این دو مقوله كنار هم قرار گیرند، هرگز نمیتوان انتظار حفظ تعادل را داشت: برای هنر یا كم تر از آنچه در خورش است پرداخته شده و یا بیشتر از آن. به طور مثال یك بارد در یك سیرك سیار انگلیسی دلقكی را مشاهده كردم كه از نظر حرفه بیست بار و از نظر هنری ده بار بیشتر از من توانایی داشت، اما هر شب چیزی كمتر از ده مارك دستمزدش بود: او جیمز آلیس بود و در حدود چهل سال داشت. وقتی او را به شام دعوت كردم- غذای ما املت گوشت خوك و سالاد و پیراشكی سیب بود- حالش به هم خورد، چون مدت ده سال بود كه این مقدار غذا را در یك وعده نخورده بود. از وقتی با جیمز آشنا شده ام دیگر راجع به پول و هنر حرف نمیزنم.
من پولی را كه در ازای هنرم می پردازند هرچقدر كه هست می پذیرم و منتظر آن روزی هستم كه باید در جویبار قرار بگیرم

هاینریش بل - عقاید یک دلقک

هیچ نظری موجود نیست: