بوزینه در برابر انسان چیست ؟ چیزی خنده آور یا چیزی مایهء شرم دردناک.
روزگاری کفران خدا بزرگترین کفران بود. اما خدا مرد و در پی آن این کفرگویان نیز بمردند.
براستی انسان رودی است آلوده. دریا باید بود تا رودی آلوده را پذیرا شد و ناپاکی نپذیرفت.
آن ساعت که می گویید : چه سود از دادگری ام که خویش را همچون شعله و ذغال نمی بینم . حال آنکه دادگر همچون شعله است و ذغال.
چه سود از رحم ام ؟ مگر رحم همان صلیبی نیست که بر آن آن دوستار بشر را میخکوب کرده اند؟
اما رحم من کجا و به صلیب کشیده شدن کجا ... .

فردریش نیچه - در فراسوی نیك و بد

هیچ نظری موجود نیست: