کافکا با لحنی گله‌آمیز گفت: "شما شوخی می‌کنید. ولی من جدی گفتم. خوشبختی با تملک به دست نمی‌آید. خوشبختی به دید شخص بستگی دارد. منظورم این است که آدم خوشبخت، طرف تاریک واقعیت را نمی‌بیند. هیاهوی زندگی‌اش صدای موریانه‌ی مرگ را که وجودش را می‌جود، می‌پوشاند. خیال می کنیم ایستاده‌ایم، حال آن‌که در حال سقوطیم. این است که حال کسی را پرسیدن، یعنی به صراحت به او اهانت کردن. مثل این است که سیبی از سیب دیگر بپرسد: حال کرم‌های وجود مبارکتان چطور است؟ - ‌یا علفی از علف دیگر بپرسد: از پژمردن خود راضی هستید؟ حال پوسیدگی مبارکتان چطور است؟ - خوب، چه می‌گویید؟"
 
 
گوستاو یانوش - گفتگو با کافکا

هیچ نظری موجود نیست: