نقل است که پس از میقات به حلب بازگشت و متوجه شد که در ماه رمضان قرار گرفته اند و مردم شهر را تنها روزه غذا یافت اما ریا و دروغ رایج بود . اندکی تامل کرد به نانوایی رفت و نان خرید و در خیابان راه میرفت و از ان میخورد و به دیگران نیز تعارف میکرد او را سوال کردند از چه روزه میشکند ؟فرمود در این شهر روزه دار نیافتم ،بدانید و اگاه باشید که روزه صرف نظر از همه چیز غیر اوست.

در وصف بایزید بسطامی

هیچ نظری موجود نیست: