نمی تواند باور کند که آن دو تا احمق واقعا رفته اند توی اتاقک ، محض خنده رفته اند . برای سرگرمی . این هم نشان می دهد که آنها چقدر خنگند ، چون همه می دانند که با طالع بین ها نمی شود شوخی کرد . نمی شود پیش بینی کرد که طالع بین چه خواهد گفت ، ولی وقتی که گفت ، به هیچ ترتیبی نمی شود جلوی آن اتفاق را گرفت . همین که شنیدی چه چیزی در انتظار توست ، دیگر در انتظارت نیست ، همین جا پیش توست . درِ خانه ات را چه به روی آینده باز کنی ، چه به روی یک قاتل - هیچ فرقی ندارد .
آینده . مگر همه به اندازه ی کافی از آینده خبر ندارند که تازه جزئیات آن را هم دارند زیر و رو می کنند ؟ فقط یک چیز است که باید از آینده بدانی : همه چیز بدتر می شود . اگر این را بدانی ، همه اش را می دانی . جزئیات به فکر کردنش نمی ارزد .


لاتاری ، چخوف و داستانهای دیگر - توبیاس ولف - آن میلرِ دیگر - مترجم : جعفر مدرس صادقی

هیچ نظری موجود نیست: