- در همه جای دنیا آدمهای زیادی بودند که عمرشان را گذاشتند تا اکسیری پیدا کنند که به هرچه می زنند طلا شود . آدمهای زیادی بودند که تو دام کیمیاگری افتادند . اکسیری که خیلی هاشان دنبالش بودند برای ساخت طلا نبوده . این اکسیر همین راه فراری است که همه مان دنبالش هستیم . فکر می کنی این رفیقت برای چه علم تعبیر یاد می گیرد . او کیمیاگری است که به دنبال چیزی گرانبهاتر از کیمیاست و آن اکسیری است که آدم را از چشمها محو می کند .
خیلی ها در پس نام کیمیاگری دنبال این اکسیر بودند . چون نمی توانستند بگویند دنبال چه هستند .خودشان را پشت نام کیمیاگری قایم کردند تا کسی نفهمد چه کار می کنند و دیوانه حسابشان نکنند.
این اکسیر باعث می شود پشت چیزهایی بتوانی خودت را مخفی کنی . و دیده نشوی . شاید هیچ راهی بهتر از گمنامی و گم و گور کردن خودمان میان چیزهایی که به چنگمان می آید نیست . چرا باید سوراخ کونمان را بگذاریم وسط راه که هر که می آید یک چیزی تویش فرو کند . باید طوری خودت را قایم کنی که هیچ کس پیدایت نکند و نفهمد چه به چه شده . وقتی قرار است هر طور که می خواهند درباره ات قضاوت کنند چرا باید به عشق فردا امروز را از دست بدهیم.
- پس ، همه ی آنهایی که در تاریخ جنگیدند و مقابل ظلم و حکومتها ایستادگی کردند و جان دادند احمق بودند که.
- آنها برای چیزی دیگر جنگیدند . هرچند خودشان فراموش شدند اما آن چیزی که می خواستند بعد از آنها مانده . البته گاهی هم دلخوش کنکشان با رفتنشان از بین رفته . ما چه می دانیم آنها واقعا چه کردند و چه از آنها مانده.تو مطمئنی آنچه از آنها مانده مال آنهاست؟
 
محمدرضا کاتب - وقت تقصیر

هیچ نظری موجود نیست: