به او غبطه مي‌خوردم . من نگران قضاوت ديگران بودم و او خودش را از بند قضاوت آزاد كرده‌بود . من با تصويري زندگي مي‌كردم كه مي‌خواستم ديگران از من ببينند و او بي‌تصوير زندگي مي‌كرد .

رضا قاسمي - همنوايي شبانه‌ي اركستر چوبها

هیچ نظری موجود نیست: