آرزوهایت بلند بود
دست های من كوتاه
تو نردبان خواسته بودی
من صندلی بودم
با این همه
فراموشم مكن
وقتی بر صندلی فرسوده ات نشسته ای
و به ماه فكر می كنی

حافظ موسوی

هیچ نظری موجود نیست: