بارانِ رحمت از دولتی ِ سر قبله‌ی عالَم است، سیل و زلزله از معصیّتِ مردم؛
میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی؛
سربُریدن، شده ار ختنه سهل‌تر؛
ریختِ مردم از آدمی‌زاد برگشته؛
سالَک بر پیشانی ِ همه مُهر نکبت زده...
چشم‌ها خُمار از تراخم است، چهره‌ها تکیده از تریاک؛
اون چارتا آب‌انبار عهدِ شاه‌عباس هم آبش کِرم‌گذاشته...
چه انتظاری از این دودمان، با آن سَرسِلسله‌ی اخته؟
خَلق ِ خدا به چه روزی افتاده‌اند از تدبیر ما...
دلال؛
ف ا ح ش ه؛
لوتی؛
لَلِه؛
قاپ‌باز؛
کف‌زن؛
رمّال؛
معرکه‌گیر؛
گدایی که خودش شُغلی‌ست.

علی حاتمی - حاجي واشنگتن

هیچ نظری موجود نیست: